هر وقت خانه شان می رفتم
شلنگ تخته اش به راه بود
یکی حواله ی من می کرد
یکی هم حواله ی زنش
خوب،
کاسبی اش این بود
آخرِ سر حساب می کردیم.
برچسب : نویسنده : 4kelaseakhar5 بازدید : 138 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 22:12