جنگ چیست؟ مادرم خاطراتِ خوبی از جنگ دارد من جنگی نیستم، خروس هایم را چند سال پیش فروختم. - قیل و قالِ روزانه، واژگان بِکر کمند، چه کنم، هم مکتبی من، گاوِ نُه مَن شیر است گوساله بزرگ کردن کارِ حَضرتِ فیل است - ""اِلتقاطِ معنا نشود،"" جنگ، اصول ایذایی می طلبد، نه جُفتک پرانی های مَن درآوردی آبادی های دور؛ - به هر حال آفتابه را نقد می فروشند نه نسیه این دو زرده کردن نه شرطِ عقل است نه شرطِ دلدادگی -,موش،,انگلیس,خروس ...ادامه مطلب
"" فرانک همسایه ی قاصدک بود؛ "" : خُب به من چه؟ خواستم گفته باشم؛ اصلِ مطلب: باید همرنگِ جماعت شد، خروس را با مرغ دستگیر می کنند، مرغ را با خروسی دیگر؛ اینجا همه دنبال همند، باید به فکرِ توبه ی بعد از گناه بود. ,فرانک,توبه,خروسی ...ادامه مطلب